خداوند ـ عزّوجلّ ـ، پیشه ورِ درستکار رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :45
بازدید دیروز :25
کل بازدید :68086
تعداد کل یاداشته ها : 110
03/12/7
1:48 ص

پیشگفتار- سلام دوستان عزیزم. اولین روز هفته همگی بخیر. شرمنده نتونستم چند روز آپ کنم. اخه اینترنت خیلی اختلال داشت . منم یک کم درگیری فکری داشتم و خلاصه جور نمیشد زودتر آپ کنم.

حرف اول- این چند وقت خیلی روی گوشی های مختلف تحقیق کردم. آخه گوشی من قدیمیه و اصلا سیستم عامل نداره . کلی از تکنولوژی  عقب افتادم. میخواستم بهترین گوشی ممکن را توی رنج قیمت متوسط انتخاب کنم. تا حالا گوشی huawei Ascend P7 چشم منو گرفته . الان حدود 820 هزار تومن قیمت داره . ولی امکاناتش نزدیک به چیزی که من ازش انتظار دارم هست .کیفیت دربین و صفحه نمایشش و سنسورهای و درگاه های ارتباطی اش خوبه . فقط یک کم سخت افزارش در برابر رقیا ضعیفتره. ولی برای من که اهل بازی نیستم خیلی هم خوبه . ایشالله در چند روز آینده اونو خواهم خرید .

حرف دوم- از دلارام بگم که چند روزه ازش دورم و دلم برایش یک ذره شده . خیلی سخته دوری از بچه . قلبم گاهی به درد میاد از اینکه نمی تونم ببینمش . این بچه شده همه قشنگی زندگیم. تنها دلیلی که دنیا برایم جذاب است . من با در آغوش کشیدن دلارام در حقیقت قلب خود را در آغوش می کشیدم . اما افسوس او نیست و من مجبورم فقط منتظر بمونم.

درست روزی که از دلارامم دور شدم اولین باران پاییزی باریدن گرفت . حس غم آلودی داشت . من که همیشه با دیدن اولین باران پاییز شاد میشدم اما این دفعه قلبم تیر کشید . پاییز آمد . فصل دوست داشتنی من . ولی این فصل را امسال خوب شروع نکردم. غربت و جدایی از جگرگوشه ام. چقدر سخته دلم شکست این روزها همش این آهنگ را گوش میدم.

I was five and he was six

من 5 سالم بود و اون 6 سالش

We rode on horses made of sticks

داشتیم با اسبهای چوبیمون میتاختیم

He wore black and I wore white

اون لباس سیاه می پوشید و من سفید

He would always win the fight

و همیشه هم مبارزات رو می برد

Bang bang

بنگ بنگ

He shot me down, bang bang

اون بهم شلیک می کرد، بنگ بنگ

I hit the ground, bang bang

من می افتادم روی زمین، بنگ بنگ

That awful sound, bang bang

اون چه صدای وحشتناکی بود، بنگ بنگ

My baby shot me down

عزیز دلم، من رو میکشت

Seasons came and changed the time

فصلها سپری شدن و زمان رو تغییر دادن

When I grew up, I called him mine

وقتی بزرگ شدم، گفتم که تو مال منی

He would always laugh and say

همیشه (بعد از این حرفم) بهم می خندید و می گفت

Remember when we used to play

یادته اون موقعها با هم بازی می کردیم

Bang bang

بنگ بنگ

I shot you down, bang bang

بهت شلیک می کردم، بنگ بنگ

You hit the ground , bang bang

تو می افتادی روی زمین، بنگ بنگ

That awful sound, bang bang

و اون صدای وحشتناکی بود، بنگ بنگ

I used to shoot you down

من همیشه تورو نقش بر زمین می کردم

Music played and people sang

موزیک شروع می شد و مردم شروع به آواز خوندن می کردن

Just for me the church bells rang

و صدای ناقوس کلیسا فقط برای من به صدا در میومد

Now he’s gone I don’t know why

حالا اون رفته، نمیدونم چرا

And till this day sometimes I cry

و تا همین امروز گاهی گریه می کنم

He didn’t even say goodbye

حتی ازم خداحافظی هم نکرد

He didn’t take the time to lie

حتی وقت نکرد برام دروغی سر هم کنه

Bang bang

بنگ بنگ

He shot me down, bang bang

اون بهم شلیک کرد، بنگ بنگ

I hit the ground, bang bang

من افتادم روی زمین، بنگ بنگ

That awful sound, bang bang

اون چه صدای وحشتناکی بود، بنگ بنگ

 

My baby shot me down

عزیز دلم، من رو نقش بر زمین کرد

اینم دانلود این آهنگ. کپی کنید و روی نوار آدرس پیست کنید.

http://amoomajid.persiangig.com/audio/Nancy%20Sinatra%20Bang%20Bang.mp3/


94/6/28::: 10:18 ع
نظر()