همنشینی دانشمندان عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :25
کل بازدید :68059
تعداد کل یاداشته ها : 110
03/12/7
1:31 ص

حرف اول- شنبه اتفاقی که افتاد این بود برق مجتمع ما در اثر نپرداختن قبض قطع شد . می دونید که برق واحدهای ما تفکیک نشده. و ما به صورت مشاع داریم برق استفاده میکنیم. حالا این وسط یک سری آدمهای بی ملاحظه دارند از کولر گازی استفاده می کنند و کلی ما را دچار هزینه های هنگفت کرده اند . به طور مثال ماه پیش ما 50 هزار تومن پول برق دادیم در حالی که مطمئنا خیلی کمتر از این مقدار مصرف کرده ایم. خب همه اینها مدیونی داره .

خلاصه هیات امنای مجتمع تصمیم گرفتند که پول برق را پرداخت نکنند که برق خودبخود قطع بشه تا همسایه ها به این فکر بیفتند که برن تعاونی اعتراض کنند بلکه سریعتر برقها را تفکیک کنند . بنابراین شنبه صبح برق قطع شد. تصور میکردم تا ظهر برق وصل بشه چون چند دفعه ای همین طور شده بود. ولی اون روز تا ظهر برق نیامد . بنابراین من از سرکار رفتم خونه پدرم و خانمم هم رفت خونه خواهرش.  هوا هم سرد شده بود . کلا بدجور سورپرایزی بود . بدون برق نه ما روشنایی داریم ، نه آسانسور و نه آب . برای واحدهای ما خیلی گرفتاری به وجود میاره .

خلاصه غروب هم رفتم شعبه مرکزی تا یک کم وصول مطالبات کنم و وقت بگذره بلکه برق بیاد. اما وقتی برگشتم سمت مجتمع دیدم شب شده و هنوز برقها وصل نشده . همسایه ها هم جمع شده بودند و با هیات امنا دعوا می کردند . اونها هم قاطی کرده بودند و می گفتند زیر برا برق مشاع نمیرن . باید قضیه حل بشه. باید همسایه ها جمع بشن و برن اعتراض کنند. منم اون وسط می گفتم:«من که م یدونم خودتون قطع کردید . می خواهید همسایه ها متحد بشن. برید وصلش کنید نصفه شبی ما چه کار کنیم/» البته اونها کتمان می کردند که برق را خودشون قطع کرده اند . می گفتند از اداره برق اومدند قطع کردند . من که باور نمی کنم.

به هر حال دیدم بگو مگو ها فایده نداره . از اینها هیچ آبی درنمیاد . رفتم مسجد و عزاداری حسینی ولی دیدم اصلا نمی تونم عزاداری کنم. ناراحت بودم از اینکه دخترم شب خونه یکی دیگه بخوابه و من برم خونه پدرم. بیخیال شام دشم و زود رفتم خونه خواهرزن . بچه را برداشتم و دو تایی رفتیم سمت خونه پدرم. اما تو راه دیدم برق خونه وصل شده . سریع برگشتم خونه خواهرزن و خانمم را سوار کردم بردم خونه و قضیه ختم بخیر شد. ولی دروغ هیات امنا مشخص شد. اینکه اداره برق قطع کرده.اون وقت شب اداره برق کجا بوده که برقها را وصل کرده؟



94/7/27::: 6:57 ع
نظر()