حرف اول- خب بالاخره گوشی ام به دستم رسید. امروز از نگهبانی یک بسته پستی بهم دادند . فهمیدم همون گوشی ای است که از اینترنت خریداری کرده ام. سریع بردم خونه و بازش کردم. وای خیلی شیک و تودل برو هستش . غروب بردمش موبایل فروشی. سیم کارتم را کوچک کردم . یک کاور هم خریدم و خلاصه راهش انداختم.
الان هم تلگراوقتی اومدم خونه سریع تلگرام و واتس آپ را راه انداختم ببینم آخه اینها چیه وبلاگ را از رونق انداخته . ددیم سریع بروبچز منو اد کردند و خلاصه بیچاره شدم از بس تق تق از گوشی ام شنیدم. وای فای گوشی ام را خاموش کردم و به همین وبلاگم رسیدم . خیلی هم خوبتره . چیه بابا . همش ملت با هم کل کل می کنند؟ قشنگ بنشینید وبلاگ بنویسید در نهایت آرامش .هی تق تق تق . اعصاب آدم خرد میشه .
خلاصه ورود خودم را به فضاهای اجتماعی تبریک میگم. ولی می دونم مثل بعضی ها معتاد این فضاها نخواهم شد . وقت من بیشتر از اینها ارزش داره . ملت ایران جو گیر هستند . الان هرکی را می بینی سرش توی گوشی اش هستش. اصلا همه سر درگریبان شده اند . یک زمانی ملت میرفتند ورزش می کردند و سینه ای سپر می کردند . سرشون بالا بود. الان هر کی را می بینی ترش توش گوش یاش هستش . البته یک خصوصیت خوب داره اینکه چشم چرانی کمتر میشه
حرف دوم- از دلارامم بگم که یک دندان نیشش دراومده. الان 5 تا دندون داره. هر چی تعداد دندانهایش بیشتر میشه شیطون تر میشه . الان که فهمیده من گوشی خریدم بیچاره ام کرده. هی میخواد گوشی نوی مرا دست بگیره . منم می دونم مثل آدم دست نمیگیره که. گوشی مادرش صد تا عیب کرده از بس تف مالی اش کرده و زمین کوبیده . جوری که مادرش هم بهم میگه یک گوشی نو برای او بخرم. یعنی ها من نمی تونم یک چیز نو داشته باشم.
الان هم دلارام یاد گرفته از مبل بره بالا و بیاد پایین . از تخت میره بالا و میره پایین. کلی خطرناک شده بازیگوشی هاش. همش باید دور و اطرافش باشی که یک طوریش نشه خدای نکرده . با این وصف به نظرتون وقت م یکنیم توی شبکه های اجتماعی بچرخیم.؟
جدیدا هم هر وقت به شکم می خوابم دلارام میاد سوار من میشه . سوار هم که میشه مثل آدم که سورار نمیشه . مرتب میزنه سر و کله من . یعنی اسب اینجور از صاحبش ضربه نمی خوره که من م یخورم. کلی هم میخنده . قربونش برم خیلی شیرین شده .