پسر آدم آنچه بیش از خوراک روزانه‏ات کسب نمودى در آن گنجور جز خود بودى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :53
بازدید دیروز :25
کل بازدید :68094
تعداد کل یاداشته ها : 110
03/12/7
1:51 ص

پیشگفتار- سلام دوستان عزیز. روز اول هفته همگی بخیر. دی ماه هر چند برای من ماه خوبی نیست اما امیدوارم بهترین خاطرات شما در این ماه رقم بخوره.

حرف اول- امروز رئیس مرخصی بود و ما خیلی خوشحال بودیم. گفتیم روز بی دغدغه ای پیش رو خواهیم داشت . ولی خیلی زود متوجه شدیم رئیس خیلی زرنگی کرد که امروز را مرخصی گرفت. امروز سررسید اوراق مشارکت بود. این یعنی همه ملت حمله کرده بودند بانک که اوراق های خود را بفروشند . این امر هر چهار سال یک بار اتفاق میفته و ما از این اتفاق بی خبر بودیم. کلی به زکاوت رئیسمون غبطه خوردیم.

خلاصه هی مشتری راه انداخیم مگه تموم میشد . از شانس بد من یک مشتری گیرم اومد بیچاره ام کرد. حدود 40 میلیون تومن اوراق َآورده بود. دو تا حساب اشتراکی با پدرش باز کرد ، دو تا هم حساب اشتراکی با مادرش باز کرد . یعنی مرا به خاک و خون کشید. حدود ساعت علاف این مشتری بودم. صدای بعضی مشتری ها هم دراومد. منم قاطی کردم و با یکی از مشتری ها دهن به دهن شدم. طرف می خواست از پشت باجه مرا کتک بزنه انقدر حرصش گرفته بود .شوخی

خلاصه درب شعبه را بسته بودیم اما باز مشتری راه می انداختیم . آخرش هم 50 میلوین کسری آوردیم و بعد از کلی گشتن فهمیدیم مهدی سوتی داده بود و سند اشتباه زده بود. یعنی جنازه ام به سمت خونه رفت بس که امروز روز گندی بود .

حرف دوم - پنجشنیه خونه یکی از دوستان خانوادگی رفتیم و از اونجا رفتیم خونه پدرم. تو هر دو خونه دلارام آرام و ساکت بود . یعنی همه فکر می کنند دلارام چقدر دختر آرام و ساکتیه. اما تا پایش به خونه میرسه آی آتیش به پا میکنه که نگو . کتابهای مادرش را پاره م یکنه ، از مبل بالا میره. ظرف و ظروف را می شکنه . امروز حتی دست مادرش را با چاقو بریده . گویا چاقو دستش گرفته بوده مادرش اومده از دستش بگیره با همون چاقو زده دست مادرش را زخمی کرده . وااااای بزن بهادر هم بوده خبر نداشتیم.

الان هم مرابیچاره کرده بود پای کامپیوتر . هی از صندلی من آویزان شده بود و گریه می کرد. روی پایم نشاندم بلکه آروم بشه. دیدم نه فایده نداره . اومدم پایین و دلارام را روی صندلی کامپیوتر گذاشتم و چرخاندمش . کلی کیف کرد و خندید . همین دیگه. م یخواد جای مرا بگیره .