پیشگفتار- حب بهمن ماه قشنگ هم از راه رسید . ماهی پر از مناسبتهای قشنگ . چقدر امسال زود تمام شد . مثل برق گذشت . دو ماه دیگه عیده . به همین سادگی عمر ما می گذره. کاش به خوشی و شادی بگذره .
حرف اول- امروز اگه خدا بخواد ما عازم سفر هستیم. اونم سفر مشهد مقدس . این اولین باره دخترم را می بریم پابوس امام رضا . پدر و مادرم را هم بعد از 6-7 سال با خودمون می بریم . آخرین باری که می خواستم ببرمشون هنوز خواهرم زنده بود . هتل را رزرو کرده بودم منتها خواهرم حالش بد شد و مشهد کنسل شد. بعدش هم خواهرم فوت کرد و دیگه نتونستیم با هم بریم مشهد . ولی هر جور بود این دفعه دیگه جور کردم بریم . ایشالله دور هم خوش می گذره چون دلارام هم باهامونه .
برنامه مون اینه که غروب از جاده گرمسار یکسره حرکت می کنیم و ایشالله شنبه ظهر میرسیم مشهد . تا چهارشنبه گشت و گذارهامون را می کنیم و ظهر چهارشنبه حرکت میکنیم سمت گرگان. شب خونه آشناهامون توی گرگان می مونیم و فردایش احتمالا جنگل و دریا میریم و بعدازظهر پنجشنبه حرکت می کنیم سمت شهرمون. جمعه یک استراحتی خواهم کرد و شنبه دوباره میرم سرکار.
فقط یک کم بابت سردشدن مشهد و بارندگی اونجا درچند روز آینده نگران هستم . لباس گرم برداشتیم . ایشالله اتفاقی نمیفته. صدقه کنار گذاشتم. با دعای دوستان ایشالله به سلامتی میریم و برمی گردیم. همکاران هم سوغاتی خواستند. مجبورم چند تا نبات براشون بخرم نمی ذارند که صرفه جویی کنیم که . به امید دیدار.