پیشگفتار- سلام بچه ها. روز اول هفته همه دوستانم بخیر . امیدوارم هفته خوبی را آغاز کرده باشید .
حرف اول- اما من این هفته را اصلا خوب شروع نکردم. بعدازظهر رئیس منو صدا زد و ازم سوال های بانکی می پرسه . منم چند تا اشتباه جواب دادم. اونم نمره ارزشیابی منو کم کرد یعنی خستگی یک سال موند روی تنم . چند روز پیش به هممون گفته به خودتون نمره بدید . من به خودم 92 دادم. ولی رئیس امروز بهم 88 داد
یکی به خاطر اینکه با مشتری خوب تا نم یکنم و یکی اینکه اطلاعات بانکی ام بروز نیست. خب تقصیر من چیه هر روز یک بخشنامه صادر می کنند. خودمون هم گیج شدیم. امسال چند بار سود های بانکی کم شد . خب بعنی چی. خیلی وقت داریم بخشنامه بخونیم. خسته و کوفته میریم خونه حالا باید اونجا هم مثل برده های بنی اسرادئیل کار کنیم.
حرف دوم - بعد اتفاق بد دیگر امروز این بود که از سر کا رکه اومدم بیرون دیدم ماشینم نیست نگاه کردم دیدم ای وای. چند متری تابلوی توقف ممنوع پارک کردم. جرثقیل اومده ماشینم را برده . خدا لعنتشون کنه . چطور آدم را علاف می کنند. خلاصه دربستی گرفتم تا پارکینگ راهنمایی رانندگی . دیدم یک نفر بیچاره مثل من داره دادو هوار می کنه. گویا ماشینش را آورده بودند پارکینگ ولی به ماشین خسارت زده بودند . سریع رفتم ماشینم را نگاه کردم . الحمدالله خط و خشی رویش نیفتاد بود.
به هر حال 43 هزار تومن جریمه دادم و ماشینم را آزاد کردم. تو دلم گفتم ایشالله خرج دوا دکتر بشه براتون . یعنی این جور آدمها به پست من بخوره . همچین می پیچونموشون که نگو . فکرش را بکن من مسئول اعتبارات بشم و متوجه بشم یکی از این مشتریان جرثقیل دار هستش. جوری براش سود می کشم که تا عمر داره قسط بده و ندونه از کجا خورده
حرف سوم- از دختر عزیزم بگم که دیگه راه رفتن براش عادی شده . دیگه نمی بینیم چهاردست ÷ا راه بره. ماشالله مثل جوجه همه جای خونه راه میره و سرک میکشه. حرفهای ما را متوجه میشه . بهش میگیم بوس بده صورتش را میراه جلو. بهش میگیم : ماهی چی کار میکنه لبش را باز و بسته م یکنه . همچنان شبها موقع خواب اذیت میکنه و نمی خوابه .