سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و درباره فرموده خدا « إنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإحْسانِ » گفت : ] عدل انصاف است و احسان نیکویى کردن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :13
بازدید دیروز :16
کل بازدید :66818
تعداد کل یاداشته ها : 110
103/2/15
6:10 ص

حرف اول- یکی از دلایلی که من از اسفند ماه بدم میاد همین خونه تکونی هستش. اینکه چند هفته خونه کثیف باشه که عید برای ورود مهمانها خونه تمیز باشه . به نظرم مزخرف ترین رسم ایرانی همین خونه تکونی هستش. همش غر می زنما. جالب اینکه همش همسرم داره میشوره و میسابه ولی غرهایش را من میزنم. شوخی خب چی کار کنم. احتیاج دارم وقتی میام خونه آرامش داشته باشم ولی می بینم خونه شلوغ پلوغه حرصم میگیره.

چند روز پیش فرشهای ما  را از قالیشویی اوردند . ولی فرصت نکردیم فرشها را پهن کنیم. امروز دیگه همت کردیم و فرشها را پهن کردیم. به نظرم فرق زیادی نکرد . ولی خب همین که گردن با دادن پول میشه فرش شست خیلی خوبه . بچگی هام یادمه ما فرش نمی دادیم قالیشویی. دم عید که میشد مادرم گیر میداد که یالا بریم حیاط فرشها را بشوییم. وااااای کلی غر می زدم و فرش می شستم. حالا این فرش شستن به کنار. اینکه بلندش کنی و ببری پشت بام. از کت و کول میفتادی. الات خداراشکر انقدر قالیشویی زیاد شده که دیگه کسی خودش قالی را نمیشویه .

بعد خانمم گیر داد که سقف را جارو بکشم. وااااای من موندم خونه یکساله آخه سقفش مگه کثیف میشه. کل سقف را جارو زدم و حاضرم به روح تمام اجدادم قسم بخورم که یک اپسیلون گرد و خاک بلند نشد. اصلا هیچ فرقی نکرد . خدایا این اسفند ماه کی تموم میشه. تازه خرید عید و خرید آجیل و سفره هفت سین مونده . اونم هفته بعد که من مثل ارواح خواهم بود بس که سرم شلوغه .

حرف دوم - چند روز پیش من صبحانه رفتم توی آشپزخانه . اتفاقا رضا هم اونجا بود. با هم صبحانه خوردیم . زیاد هم طول نکشید . موقع برگشت پشت باجه دیدم روح الله داره بهم گیر میده که چرا دوتایی میرید صبحانه می خورید. صدای مشتری درمیاد. خب کار رضا هیچ ربطی به من نداشت . اون خدمات بانکی و من تحویلدار . جفتمون یک کار انجام نمیدیم که . ولی از این ناراحت شدم که روح الله جلوی من پیش رئیس زیراب مرا زد وااااای به رئیس گفت اینها دو تایی رفتند صبحانه خوردند . رئیس هم یک کم غرغر کرد.

خیالم نیست. ولی از اینکه بعضی همکاران چرا باید زیرآبزنی کنند اعصابم خرد میشه. جو شعبه ما چرا اینجوریه . هر کس ساز خودش را میزنه . به قول خودم جز حمید همه همکاران دیوانه اند شوخی اما شنیده بودم روح الله خیلی زیرآبزنه . تازه باورم شد . بعضی ها با همین زیرابزنی به جایی میرسند . بدبختی اینه که ما بلد نیستیم زیراب بزنیم. با هر کس مشکل داشته باشیم مرد و مردانه با طرف کنتاکت م یکنیم. یک کم اگه زیرآبزنی بد بودم الان پست گرفته بودم.

حرف سوم- از پریشب تصمیم گرفتم روزی 10 صفحه کتاب بخونم. مطالعه ام خیلی کم شده . کلی کتاب توی کتابخانه ام دارم که اصلا نخوندم. برای شروع رمان مشهور 1984 نوشته جرج اورول را خوندم. به دوستان هم توصیه می کنم کتاب بخوانید . تا م یتونید کتاب بخونید. انقدر وقت پای فضاهای مجازی نذارید . عمرتان تلف میشه . آگاهی خودتون را با خوندن کتاب افزایش دهید .


94/12/19::: 11:38 ع
نظر()
  
  
<      1   2