[ و شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند فرمود : ] اى نکوهنده جهان ، فریفته به نیرنگ آن ، به ژاژهایش دلباخته و به نکوهشش پرداخته . فریفته دنیایى و سرزنشش مى‏نمایى ؟ تو بر دنیا دعوى گناه دارى ، یا دنیا باید بر تو دعوى کند که گنهکارى ؟ دنیا کى سرگشته‏ات ساخت و چسان به دام فریبت انداخت ؟ با خفتنگاههاى پدرانت که پوسیدند ؟ یا با خوابگاههاى مادرانت که در خاک آرمیدند ؟ چند کس را با پنجه‏هایت تیمار داشتى ؟ و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتى ؟ بهبود آنان را خواهان بودى ، و دردشان را به پزشکان مى‏نمودى . بامدادان ، که دارویت آنان را بهبودى نداد ، و گریه‏ات آنان را سودى . بیمت آنان را فایدتى نبخشید ، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید ، و نه به نیرویت بیمارى از آنان دور گردید . دنیا از او برایت نمونه‏اى پرداخت ، و از هلاکتجاى وى نمودارى ساخت . دنیا خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت ، و خانه تندرستى است آن را که شناختش و باور داشت ، و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت ، و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت . مسجد محبان خداست ، و نمازگاه فرشتگان او ، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او . در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند . چه کسى دنیا را نکوهد حالى که بانگ برداشته است که جدا شدنى است ، و فریاد کرده است که ناماندنى است ، گفته است که خود خواهد مرد و از مردمش کسى جان به درنخواهد برد . با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت ، و با شادمانى‏اش آنان را به شوق شادمانى انداخت . شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصیبتى جانگداز برگشت ، تا مشتاق گرداند و بترساند ، و بیم دهد و بپرهیزاند . پس مردمى در بامداد پشیمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخیز او را ستودند . دنیا به یادشان آورد ، و یادآور شدند . با آنان سخن گفت و گفته او را راست داشتند . و پندشان داد ، و از پند او بهره برداشتند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :25
کل بازدید :68051
تعداد کل یاداشته ها : 110
03/12/7
1:27 ص

حرف اول- شنبه شب اولین شب احیای ما بود. دخترم هم احیا گرفته بود . یعنی من نذاشتم بخوابه ها. گفتم باید از برکات شب قدر بهره ببره . اما  خواستم دعای جوشن کبیر بخونم دلارام گیر داده بود که کتاب دعای مرا از دستم بگیره. حالا هی من کتاب را ازش دور می کنم اونم هی سینه خیز میومد که ازم بگیره . دیدم فایده نداره فرار کردن. کناب دعا را جلویش گرفتم و گفتم :«دخترم. بگو الغوث الغوث» دلارام ولی کتاب را گرفت و گذاشت توی دهانش و مشغول خوردن شدپوزخند

خلاصه نتونستیم همه دعای جوشن کبیر را بخونیم که. یک بار من بغلش می کردم که بهانه گیری نکنه ، یک بار هم مادرش. آخرش با هزار زحمت خوابوندیمش و فرازهای آخر دعای جوشن کبیر را خوندیم و قران سر گرفتیم. یک قران کوچک هم بالای سر دلارام گذاشتم که از امشب بهره ببره .ایشالله به برکت همین قرآن عاقبت بخیر بشه دخترم.

حرف دوم- از شیرین کاری های جدید دلارام بگم . اینکه می تونه از حالت خوابیده روی شکم خودش را به حالت نیمه نشسته در بیاره . یعنی یک پهلو می نشینه . داره تمرین می کنه خودش بتونه بنشینه . وقتی هم کمک می کنیم که بنشینه دیگه زیاد به کمک نیاز نداره که تعادل خودش را حفظ کنه . کمرش را هم نسبتا صاف نگه میداره.

از غذایش بگم روزی اقلا دو وعده کمک غذایی می خوره . یکی هریره بادام و دیگری سوپ گوشت . البته به صورت میکس شده . یعنی تا شکمش سیر سیر نشده نمی خوابه که. مرتب بهانه میگیره و گریه میکنه . گاهی بی دلیل یک ساعت گریه م یکنه و اعصاب همه را بهم میریزه .بدبختی اینکه نمی تونه بگه چشه . فقط گریه م یکنه . فکر کنم گوشش درد می کنه چون مرتب گوشش را می کشه . شنبه ببریمش دکتر چک کنه .

حرف سوم- امروز صبح قرقی را بردمش سرویس دوره ای. صبح زود که از جلوی نمایندگی رد می شدم دیدم خلوته . دیگه نرفتم شعبه . تا ساعت 8 که درب نمایندگی بسته بود. وقتی درب باز  شد کلی معطل شدیم که پذیرش بشیم. بعد ماشین را بردند داخل و روغت و فیلترش را عوض کردند. بعد باید منتظر می بودم که باطری ساز بیاد ریموت قفل ماشینم را چک کنه. دقیقا 2 ساعت معطل بودم تا اومدند سر وقت ماشین من .انقدر باطری سازه لفتش داد که من رفتم به رئیس شکایت کردم. خلاصه وقتی ریموت ماشینم درست شد و رفتم دنبال کارهای ترخیص فهمیدم صافی بنزین مرا عوض نکردند. خوب شد من برگه را خوندم. وگرنه کلاه سرم می ذاشتند .

خلاصه به سرویس کار گفتم صافی را عوض کنه. گفت وقت نمی کنه . برو فردا بیا. رفتم به رئیسش اعتراض کردم. که اون اومد ازش خواست کار منو راه بندازه. یعنی تا زور بالای سر اینها نباشه کار برای آدم نمی کنند که. کلا از این نمایندگی خوشم نیومد. دیگه برای سرویسهای آینده به این نمایندگی نمیام. در کل گارانتی های خودروهای داخلی مزخرف هستنش. چه گارانتی ای. دوبله سوبله قیمت اجناسشون را ازم ا می گیرند و منت م یذارند که کارمزد نمی گیریم. گارانتی ماشینم که تموم شد این ماشین را می فروشم و یک ماشین نوی دیگه می خرم.


94/4/16::: 11:20 ع
نظر()